ساختار سیاسی:
حکومت در لبنان، جمهوری (از نوع دموکراتیک پارلمانی) است و اصل تفکیک قوا در قانون اساسی این کشور مورد تاکید است. تنوع مذاهب و طوائف در لبنان، در طول تاریخ مسبب بروز جنگها و درگیریهای متعددی بوده که جنگهای داخلی 1975 تا 1990 مهمترین و طولانیترین جنگ داخلی در این کشور محسوب میگردد. این تعدد طائفی و ناآرامیهای ناشی از آن باعث شد تا نظام سیاسی منحصر بفردی در این کشور در قالب دموکراسی توافقی شکل بگیرد.
پس از حدود 15 سال جنگهای داخلی در لبنان، گروههای سیاسی لبنان به دعوت عربستان سعودی در طائف گرد هم آمدند و در 30 سپتامبر 1989 توافقنامه طائف را امضاء کردند. بر اساس این توافقنامه، نظام سیاسی جدیدی شکل گرفت و سعی شد برای همه طوائف لبنانی جایگاهی در بدنه سیاسی کشور در نظر گرفته شود. قوای سه گانه در کشور بین سه طائفه اصلی (مسیحی مارونی- سنی- شیعه) تقسیم شد که طی آن منصب ریاست جمهوری از آن مارونیها، نخست وزیری از آن اهلسنت و ریاست مجلس نیز از آن شیعیان گردید. با توجه به اینکه مسیحیان ارتدکس از حیث عددی در درون طائفه مسیحی لبنان دومین طائفه محسوب میشوند، لذا معاون نخست وزیر و معاون رئیس مجلس از این طائفه برگزیده میشود.
این تقسیم بندی یا به عبارتی بهتر سهمیه بندی طائفهای، در پارلمان لبنان به شکل جزئی تری مدنظر قرار گرفته است و سهم دیگر طوائف لبنان به خصوص اقلیتها نیز در پارلمان ملحوظ شده است. پارلمان لبنان 128 عضو دارد که بر اساس سیستم «مناصفه» یا تقسیم به دو، بطور مساوی میان مسیحیان و مسلمانان تقسیم گردیده است. این تقسیم بندی نسبی، در درون هر یک از دو طائفه مسیحی و مسلمان نیز اجرا گردیده و برای همه 18 طائفه لبنانی سهمیه به نسبت جمعیت آن طائفه در نظر گرفته شده است. طبق قانون اساسی، نمایندگان با رأی مستقیم مردم برای یک دوره 4 ساله برگزیده میشوند.
رئیس جمهور که رئیس کشور محسوب میشود با دو سوم آراء برای یک دوره 6 ساله از سوی نمایندگان مجلس انتخاب میگردد. رئیس جمهور پس از مشورت با نمایندگان مجلس و بر اساس معرفی اکثریت نصف بعلاوه یک نمایندگان مجلس، نخست وزیر را معرفی و مکلف به تشکیل کابینه مینماید.
در سال 2008 و در چارچوب توافق دوحه، معارضه یا اقلیت سیاسی وقت توانست 11 کرسی از 30 وزارتخانه را به عنوان «یک سوم ضامن» در دولت بدست آورد که با این تعداد میتوانست هر زمان که بخواهد دولت را ساقط نماید. این حق به طور عملی در سال 2010 مورد بهرهبرداری قرار گرفت و موجب سقوط کابینه سعد حریری شد.
احزاب:
احزاب سیاسی لبنان عمدتاً بر اساس گرایش طایفهای تقسیمبندی میشوند. در صحنه سیاسی این کشور، دو حزب برجسته شیعه حضور دارند که عبارتند از حزبالله لبنان (به رهبری سیدحسن نصراله) و جنبش أمل (به رهبری نبیه بری). مهمترین احزاب و گروههای سیاسی اهل سنت عبارتند از جریان المستقبل (سعد حریری)، جماعت اسلامی لبنان (ابراهیم مصری)، حزب اتحاد (عبدالرحیم مراد)، جنبش توحید اسلامی (بلال شعبان)، جمعیت خیریه اسلامی (حسام قراقیره)، جمعیت مقاصد خیریه (تمام سلام)، جنبش امت (شیخ عبدالناصر جبری) و غیره. از فعالترین احزاب و گروههای مسیحی نیز میتوان جریان آزاد ملی (میشل عون)، حزب کتائب (امین جمیل)، قوات لبنان (سمیر جعجع) و جریان المرده (سلیمان فرنجیه) را نام برد. در صحنه دروزی چهار گروه شاخص سیاسی شامل جریان سوسیالیست ترقیخواه لبنان (ولید جنبلاط)، حزب دموکراتیک لبنان (طلال ارسلان)، حزب توحید عربی (وئام وهاب) و حزب عربی لبنانی (فیصل داود) ایفای نقش مینمایند. احزاب و گروههای سیاسی دیگری نیز با گرایشهای غیرطایفهای همچون حزب سوری قومی اجتماعی (اسعد حردان)، سازمان مردمی ناصری (اسامه سعد)، جنبش مردمی (نجاح واکیم)، حزب بعث (فایز شکر)، کنگره مردمی لبنان (کمال شاتیلا) و غیره فعال میباشند.
پس از واقعه ترور رفیق حریری درسال 2005، طرفداران مقاومت تحت عنوان ائتلاف 8 مارس و مخالفین آنها بهنام ائتلاف 14 مارس معروف شدند که البته ترکیب این همپیمانیها طی سالهای گذشته تغییراتی داشته است.
سیاست خارجی:
در مقدمه قانون اساسی لبنان، علاوه بر اشاره به پایبندی این کشور به منشور ملل متحد، هویت «عربی» و التزام آن به منشور اتحادیه عرب نیز مورد تأکید قرار گرفته است. بر این اساس لبنان روابط خوب و عادی با بیشتر کشورهای عربی دارد. لبنان ازجمله کشورهایی است که رژیم غاصب صهیونیستی را به رسمیت نمیشناسد.
موقعیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیک لبنان و بویژه همسایگی آن با سرزمینهای اشغالی فلسطین، باعث شده تا این کشور مورد توجه بازیگران بزرگ عرصه سیاست بینالملل قرار گیرد. اکنون بسیاری از نهادهای بینالمللی نیز در بیروت دفتر دارند. عمدهترین بازیگران خارجی در صحنه لبنان، پنج کشور ایران، سوریه، عربستان، آمریکا و فرانسه میباشند:
جمهوری اسلامی ایران: کشور ما به لحاظ حمایت از مقاومت این کشور در برابر تجاوزات مستمر رژیم صهیونیستی، حضوری گسترده در صحنه لبنان دارد و از مقبولیت وسیعی نه تنها در صحنه شیعه بلکه در جامعه اهلسنت، مسیحیان و سایر طوایف لبنان نیز برخوردار میباشد.
فرانسه: سابقه حضور و سلطه فرانسه در لبنان، موجب شد تا فرهنگ و سیاست فرانسه در این کشور به خصوص در جامعه مسیحی رواج و سیطره پیدا کند. لذا زبان فرانسوی به عنوان زبان دوم در این کشور رایج گردیده و فرهنگ فرانسوی توانسته همچنان سیطره خود را بر بخشی از جامعه لبنان حفظ نماید.
آمریکا: بواسطه سیاست حمایت همهجانبه آمریکا از منافع سیاسی، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی، و همچنین حفاظت از منافع نفتی خود در منطقه، لبنان به مرکز مهمیبرای حضور و نفوذ آمریکا تبدیل شده است.
سوریه: روابط لبنان با سوریه به دلیل پیوندهای تاریخی و طایفهای، مرز مشترک، سی سال حضور نیروهای سوری در لبنان (از سال 1975 تا سال 2005)، و وجود دشمن مشترک صهیونیستی، از اهمیت ویژهای برخوردار است و معمولاً تحولات این دو کشور بر یکدیگر اثرگذار هستند.
عربستان: ابعاد منطقهای و بینالمللی تحولات این کشور باعث شده تا کشورهای بزرگ عربی همچون عربستان سعودی نیز توجه خاصی به صحنه لبنان داشته باشند.